گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:رستم کسی بود که برآید به خوی خویش در وقت احتیاج بگیرد گلوی خویش

❈۱❈
رستم کسی بود که برآید به خوی خویش در وقت احتیاج بگیرد گلوی خویش
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز از تشنگی بسوز ومریز آبروی خویش
❈۲❈
هرکس که همچو صبح نفس راشمرده زد پرنور کرد عالمی ازگفتگوی خویش
بیدار شو به چشم تأمل نظاره کن هر صبحدم درآینه حشر روی خویش
❈۳❈
صرصر به گرد من نرسد درگذشتگی دلبستگی چو غنچه ندارم به بوی خویش
زین بیش بحر را نتوان انتظار داد چون سنگ می زنیم به قلب سبوی خویش
❈۴❈
فردا چو برق از آتش سوزان گذر کند امروز هرکه بگذرد از آرزوی خویش
صائب نصیب دشمن خونخوار ماشود طرفی که بسته ایم ز جام و سبوی خویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۷۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر علیزاده
2016-01-21T01:48:20
غنی کشمیری:پر کن ز آب دیده ی گریان سبوی خویشیعنی مریز بر لب جوی آبروی خویشهرگز غمی ز کاسه ی خالی نمیخوریمنرگس صفت زدیم گره بر گلوی خویش.