صائب تبریزی:آن کس که نشان داد برون از دو جهانش سرگشته تر از تیر هوایی است نشانش
❈۱❈
آن کس که نشان داد برون از دو جهانش
سرگشته تر از تیر هوایی است نشانش
مادر چه شماریم، که سر پنجه خورشید
در خون شفق می تپد از شوق عنانش
❈۲❈
چشم دو جهان واله آن قامت رعناست
خوش حلقه ربایی است قد همچو سنانش
از چین جبینش دل عشاق دو نیم است
کار دم شمشیر کند پشت کمانش
❈۳❈
سر تا قدمش کنج لب و گوشه چشم است
رحم است به چشمی که نگردد نگرانش
پیداست که با روی لطیفش چه نماید
ماهی که به انگشت توان داد نشانش
❈۴❈
باریک شو ای دل که بسی موی شکافان
کردند به زنار غلط موی میانش
بیم است که برخاک چکد لعل لب او
چون قطره خون از سر شمشیر زبانش
❈۵❈
گفتم شود از خواب کم آن تیزی مژگان
غافل که شود خواب گران سنگ فسانش
در پیش اگر ز لعل لبش شمع نمی داشت
می کرد نفس گم، ره باریک دهانش
❈۶❈
ترکی که به شمشیر گرفته است زمن دل
پیچیده تر از موی میان است زبانش
سر رشته تمکین رود از قبضه یوسف
چون دیده قحطی زدگان برسر خوانش
❈۷❈
صائب جگر خضر و مسیحاست ازو خون
شوخی که منم داخل خونابه کشانش
کامنت ها