گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:حضوری داشتم شب با خیالش که در خاطر نمی آمد وصالش

❈۱❈
حضوری داشتم شب با خیالش که در خاطر نمی آمد وصالش
پریرویی که من جویای اویم اشارت بر نمی دارد هلالش
❈۲❈
گل از شبنم کند در یوزه چشم که گردد محو خورشید جمالش
کند درلامکان خاکسترش سیر به هر خرمن که زد برق جلالش
❈۳❈
به چندین رنگ هرساعت برآید بهار از انفعال رنگ آلش
اگر گوهر شود همچشم با او دهد گرد یتیمی خاکمالش
❈۴❈
ازان رخسار چون گل چشم بد دور که از شبنم بود عبن الکمالش
الفها سینه شهباز دارد ز شرم چهره پر خط و خالش
❈۵❈
زبان شکر جای سبزه روید به هر جا سایه اندازد نهالش
به صحرا افکند چون نافه مشک ز وحشت سایه را وحشی غزالش
❈۶❈
به کف دارد کمند آسمان گیر زمین از سایه نازک نهالش
کلاه از فرق گردون می رباید سر هر کس که گردد پایمالش
❈۷❈
به چشم ذره شب را روز کرده است فروغ آفتاب بی زوالش
دل آیینه ها راآب کرده است ز شوخی برق حسن بی مثالش
❈۸❈
که دارد زهره تکلیف ،صائب ؟ نیابد بی تکلف گر خیالش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۹۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها