صائب تبریزی:ز موج لطف ،آن سیمین بنا گوش مرا کرده است چون خط حلقه درگوش
❈۱❈
ز موج لطف ،آن سیمین بنا گوش
مرا کرده است چون خط حلقه درگوش
به چشم من بهشت و جوی شیرست
رخ گلرنگ و آن صبح بنا گوش
❈۲❈
همان درزیر خاکم می پرد چشم
که این می در قدح ننشیند از جوش
نیاسوده است تا واکرده ام چشم
مرا چون غنچه از خمیازه آغوش
❈۳❈
چو خط از چهره خوبان، هویداست
به چشم موشکافان بیت ابرویش
خلد چون خار، گل درپرده چشم
گران چون سنگ باشد پنبه درگوش
❈۴❈
خرام خامه مشکین صائب
بود از شوخ چشمان خطاپوش
کامنت ها