گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:هرکه بیند به چشم بیمارش می شود درزمان پرستارش

❈۱❈
هرکه بیند به چشم بیمارش می شود درزمان پرستارش
توبه را می کند خراباتی لب میگون و چشم خمارش
❈۲❈
زندگانی به خضر بخشیده است آب حیوان ز شرم گفتارش
صبح عیدست در دل شب قدر درشبستان زلف، رخسارش
❈۳❈
مغز دراستخوان شود شیرین چون بخندد لب شکر بارش
سنگ برسینه می زند از کوه کبک درروزگار رفتارش
❈۴❈
صلح داده است آب و آتش را آتش آبدار رخسارش
تاب نگذاشتند در دلها خط مشکین و زلف طرارش
❈۵❈
خون به دلهای عاشقان کردن می چکد چون عرق ز رخسارش
خار دیوار می شود مژه اش هرکه آید به سیر گلزارش
❈۶❈
در ترازو به جای سنگ نهد یوسف مصر را خریدارش
لرزش زلف یار بیجا نیست شیشه صد دل است دربارش
❈۷❈
قامت اوست سر خط صائب چون نگردد بلند گفتارش ؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها