صائب تبریزی:در خرابات مغان ستار باش چون لب پیمانه بی گفتار باش
❈۱❈
در خرابات مغان ستار باش
چون لب پیمانه بی گفتار باش
مهر خاموشی به لب زن چون حباب
درمحیط معرفت سیار باش
❈۲❈
فردشو چون نقطه از خط وجود
مرکز این آتشین پرگار باش
خط جوهر بی صفا دارد ترا
ساده شو آیینه اسرار باش
❈۳❈
بیخودی این راه را طی می کند
از شراب سرخوشی سرشار باش
از شبیخون گرانخوابی بترس
دیده بان دولت بیدار باش
❈۴❈
بر نمی داری خرابیهای سیل
چون بیابان جنون هموار باش
صحبت دریا اگر داری هوس
در رکاب سیل خوشرفتار باش
❈۵❈
حلقه تسبیح، شرط ذکر نیست
ذکر کن،در حلقه زنار باش
خار بی گل عمرها بودی بس است
روزگاری هم گل بی خارباش
❈۶❈
درد شد چون کهنه،درمان می شود
دایم از درد طلب بیمار باش
گر کنی چون شبنم گل خویش را
چشم برراه فروغ یارباش
❈۷❈
مرغ یک پرزود میافتد به خاک
از رجا و خوف برخوردار باش
کاسه دریوزه را بشکن چو ماه
از فروغ عاریت بیزار باش
❈۸❈
هست اگر در زیر پا آتش ترا
گو همه روی زمین پر خار باش
ترک کن گفتار بی کردار را
بعد ازین کردار بی گفتار باش
❈۹❈
برگ و بار خویش را صائب بریز
از نهال وصل برخوردار باش
کامنت ها