گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:سوز دل برداشت آخر پرده از کارم چو شمع از گریبان سر برون آورد زنارم چو شمع

❈۱❈
سوز دل برداشت آخر پرده از کارم چو شمع از گریبان سر برون آورد زنارم چو شمع
از گلاب من داغ اهل دردی تر نشد طعمه مقراض شد گلهای بی خارم چو شمع
❈۲❈
گر چه از تیغ زبان مشکل گشای عالمم صد گره از اشک دارد رشته کارم چو شمع
می شمارم بوی پیراهن نسیم صبح را من که دایم از فروغ خود در آزارم چو شمع
❈۳❈
آب میگردد دل سنگین خصم از عجز من می تراود آتش ازانگشت زنهارم چو شمع
از نسیم صبح برهم می خورد هنگامه ام در دل شبهاست دایم روز بازارم چو شمع
❈۴❈
از گذشت آه حسرت آنچه آید درشمار مشت اشکی در بساط زندگی دارم چو شمع
خار اگر ریزند ارباب حسد در دیده ام مایه بینش شود در چشم خونبارم چو شمع
❈۵❈
دشمن من از درون خانه می آید برون پست می گردد ز اشک گرم دیوارم چو شمع
از نسیمی میوه من می نهد پهلو به خاک پختگی روشن بود ازرنگ رخسارم چو شمع
❈۶❈
حاصل من آه افسوس است و اشک حسرت است وای برآن کس که می گردد خریدارم چو شمع
طعنه خامی همان صائب ز مردم میکشم گر چه می ریزد شرر از سوز گفتارم چو شمع

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۲۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها