گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ز روشنی جگر داغدار دارد شمع ز راستی مژه اشکبار دارد شمع

❈۱❈
ز روشنی جگر داغدار دارد شمع ز راستی مژه اشکبار دارد شمع
چراغ روز ندارد ز پرتو خورشید خجالتی که ز رخسار یاردارد شمع
❈۲❈
تمام شب به امید وصال پروانه ستاده بر سر پا انتظار دارد شمع
ز هم نمی گسلد آب چشم زنده دلان که رشته از رگ ابر بهار دارد شمع
❈۳❈
همیشه غوطه زند درمیان آتش و آب که زندگانی ناپایدار داردشمع
ز حال عاشق سرگشته حسن غافل نیست ز اهل بزم به پروانه کارداردشمع
❈۴❈
چو سود ازین که برآمد ز جامه فانوس؟ همان ز شرم و حیا پرده دار داردشمع
ز تیره روزی پروانه غافل افتاده است اگر چه دیده شب زنده دار دارد شمع
❈۵❈
ز بخت تیره ندارند شکوه زنده دلان حضور در دل شبهای تار دارد شمع
ز شوق عالم بالا همیشه گریان است اگر چه درلگن زر قراردارد شمع
❈۶❈
نظر به رشته اشکم رهی است خوابیده اگر چه گریه بی اختیار دارد شمع
نبیند زنده دلان از مآل خود غافل زآب چشم خود آیینه دار دارد شمع
❈۷❈
نشان زنده دلی چشم تربود صائب دگر بغیر گرستن چه کار دارد شمع؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۳۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها