صائب تبریزی:به خط ازان رخ چون برگ لاله ام قانع ز صاف باده به درد پیاله ام قانع
❈۱❈
به خط ازان رخ چون برگ لاله ام قانع
ز صاف باده به درد پیاله ام قانع
خوشم به یک نگه دور از سیه چشمان
به بوی مشک ز ناف غزاله ام قانع
❈۲❈
به خط مرا نظر از روی ساده بیشتر ست
ز حسن ماه جبینان به هاله ام قانع
وبال گردن مینا نمی شود دستم
ز می به گردش چشم پیاله ام قانع
❈۳❈
اگر چه ماه تمامم، ز هفت خوان سپهر
به خوردن دل خود از نواله ام قانع
درین دبستان آن طفل بیسوادم من
که با شمار ورق از رساله ام قانع
❈۴❈
درین ریاض من آن عندلیب دلگیرم
که از بهار به فریاد و ناله ام قانع
ز برگ عیش به لخت جگر خوشم صائب
به خون ز نعمت الوان چو لاله ام قانع
کامنت ها