گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:نیست بر آیینه دُردی‌کشان گرد خلاف می‌توان چون جام می دیدن ته دل‌های صاف

❈۱❈
نیست بر آیینه دُردی‌کشان گرد خلاف می‌توان چون جام می دیدن ته دل‌های صاف
زان شراب لعل سرگرمم که کمتر قطره‌اش سوخت کام لاله آتش زبان را تا به ناف
❈۲❈
باده بی‌درد از میخانه دوران مجوی لاله نتوانست یک پیمانه می را کرد صاف
خاکساران محبت را شکوه دیگرست سبزه از بال و پر سیمرغ دارد کوه قاف
❈۳❈
ما کجا، اندیشه بر گرد سرگشتن کجا؟ می‌کند خورشید تابان ذره را گرم طواف
درنگیرد صحبت عشق و خرد با یکدیگر چون دو شمشیرست عقل و عشق و دل چون یک غلاف
❈۴❈
رو نگردانند عشاق از غبار حادثات آبروی جوهر مردی بود گرد مصاف
هر صفت را از بهارستان قدرت صورتی است زان به شکل خنجر الماس می‌روید خلاف
❈۵❈
غمزه‌اش از قحط دل، دزدیده می‌آید به چشم هیچ کافر برنگردد دست خالی از مصاف
هرکه دستش بر زبان سبقت کند مرد است مرد ورنه هر ناقص جوانمرد است در میدان لاف
❈۶❈
در دل تنگم خیال طاق ابرویش ببین گر ندیدستی دو تیغ بی‌امان در یک غلاف
در جواب این غزل گستاخ اگر پیش آمده است قاسم انوار خواهد داشت صائب را معاف

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها