گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:صد گره در دل ز بحر تلخرو دارد صدف گریه ها از آب گوهر درگلو دارد صدف

❈۱❈
صد گره در دل ز بحر تلخرو دارد صدف گریه ها از آب گوهر درگلو دارد صدف
رزق ارباب توکل می رسد از خوان غیب نیست از دریا اگر آبی به جو دارد صدف
❈۲❈
سد راه رزق گردددچون هنر کامل شود استخوان از گوهر خود در گلو دارد صدف
نیست کارش خوانمایی پیش دریا چون حباب گر چه مغزی همچو گوهر درکدو دارد صدف
❈۳❈
می کشد خجلت همان ازدامن پاک محیط گر چه از آب گهر دایم وضو دارد صدف
از رفوی سینه مطلب نیست جز حفظ گهر رفت چون گوهر چه پروای رفو دارد صدف
❈۴❈
در حضور تلخرویان لب نمی باید گشود به که پیش بحر پاس آبرو دارد صدف
تنگ چشمی بین که بر خوان محیط بیکران هردودست خود زخست برگلو دارد صدف
❈۵❈
صد یتیم بی پدر رادرکنار مرحمت با وجود خشک مغزی تازه رو دارد صدف
از هنر درکار می افتد هنرور راشکست سنگها از گوهر خود در سبو دارد صدف
❈۶❈
با وجود پاکی گوهر، درین دریای قدس از خجالت هردودست خود به رو دارد صدف
در طلب سستی مکن صائب که در دریای تلخ آب شیرین درقدح ازجستجو دارد صدف

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

جواد مهدی پور
2017-10-04T12:35:09
در بیت چهارم سهو تایپی وجود دارد :نیست کارش خود نمایی پیش دریا چون حبابگر چه مغزی همچو گوهر درکدو دارد صدف