گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:کجا روشن شود چشم زلیخا بر تن یوسف؟ که عصمت سر زد از یک جیب با پیراهن یوسف

❈۱❈
کجا روشن شود چشم زلیخا بر تن یوسف؟ که عصمت سر زد از یک جیب با پیراهن یوسف
محبت کرد چون دستار چشم پیر کنعان را در آن ساعت که تهمت چاک زد پیراهن یوسف
❈۲❈
بیاض و خط دیوانی به یکدیگر نمی‌خوانند چه نسبت طره زنجیر را با گردن یوسف؟
به خون زن کجا رنگین کند سرپنجه غیرت؟ دل از مردان رباید غمزهٔ مردافکن یوسف
❈۳❈
مه و خورشید را در سجده خود دیده در طفلی کجا حسن زنان مصر گردد رهزن یوسف؟
چو از درد غریبی بندبندش در فغان آید شود زنجیر آهن دل، شریک شیون یوسف
❈۴❈
منال ای صاحب بیت الحزن از چشم تاریکی که خواهی گشت بینا از جمال روشن یوسف
عزیز مصر عزت زحمت خواری نمی‌بیند چه پیه گرگ می‌مالند بر پیراهن یوسف؟
❈۵❈
چرا از تهمت ناگاه غمگین می‌شوی صائب؟ نَرُست از خار تهمت دامن پیراهن یوسف

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۱۶۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین
2022-04-03T10:10:22.1908342
بسیار زیبا بود مخصوصا بیت آخر درود بر روان بلند صائب
حسام
2022-06-17T22:53:47.6350784
📚تحلیل شخصی: در مصرع دوم بیت آخر  به نظر می رسد که باید (نَرَست) خوانده شود نه (نَرُست) چرا که در لغت نامه دهخدا چنین آمده که(رَستَن) به معنای نجات یافتن و آزاد شدن و رهایی یافتن است که با مفهوم این بیت هماهنگی دارد ولی اگر (نَرُست) بخوانیم مناسب این مقام نیست چرا که از(رُستَن) به معنای روییدن و سبز شدن است که اصلا پیوند مفهومی با سیاق بیت ندارد.