صائب تبریزی:از پس صد پرده می تابد فروغ را ز عشق سرمه نتواند گرفتن راه برآواز عشق
❈۱❈
از پس صد پرده می تابد فروغ را ز عشق
سرمه نتواند گرفتن راه برآواز عشق
سد اسکندر که چون آیینه ناخن گیر نیست
سینه کبک است پیش چنگل شهباز عشق
❈۲❈
کوچه باغ زلف سازد کوچه زنجیر را
هرکه را دربار باشد نافه غماز عشق
می شود ناساز هر ناخن زدن طنبور عقل
تا نوای صور از قانون نیفتد ساز عشق
❈۳❈
من کیم تا در نبرد عشق پا محکم کنم ؟
کوه لرزد بر کمر از بیم دست انداز عشق
طوق بر گردن گذارد آهوان قدس را
دست چون بیرون کند زلف کمند انداز عشق
❈۴❈
خرمن امید نه گردون شود پامال برق
چون فشاند آستین بی نیازی ناز عشق
از کسادی می زند یوسف ترازو بر زمین
هرکجا دکان گشاید دلبر طناز عشق
❈۵❈
دوستان یک جهت از قرب و بعد آسوده اند
می رسد، در هرکجا باشد، به دل آواز عشق
سینه ای کز تیرگی همچشم داغ لاله بود
آب گرداند به چشم داغ، از پرواز عشق
❈۶❈
فکر صائب گر چه نازک بود از روز ازل
رنگ دیگر برگرفت از پرتو اعجاز عشق
کامنت ها