صائب تبریزی:گردی است صبح ازنفس راستین عشق داغی است مهر از جگر آتشین عشق
❈۱❈
گردی است صبح ازنفس راستین عشق
داغی است مهر از جگر آتشین عشق
قفل درنشاط و سرورست قاف عقل
دندانه کلید بهشت است شین عشق
❈۲❈
در چشم آفتاب کشد میل خوشه اش
هر دانه ای که غوطه خورد در زمین عشق
چون گل تمام پرده گوش است آسمان
از اشتیاق زمزمه دلنشین عشق
❈۳❈
نزدیک گشته است که چون نار شق شود
این نه صدف ز شوکت در سمین عشق
حسن آنچنان که هست تماشای خود نکرد
آیینه دار حسن نشد تا جبین عشق
❈۴❈
صائب هوای گلشن جنت نمی کند
در مغز هر که ریشه کند یاسمین عشق
کامنت ها