صائب تبریزی:از روی لاله گون تو در خون تپید رنگ دیوانه وار پیرهن گل درید رنگ
❈۱❈
از روی لاله گون تو در خون تپید رنگ
دیوانه وار پیرهن گل درید رنگ
تا روی آتشین تو درباغ جلوه کرد
از روی گل چو قطره شبنم چکید رنگ
❈۲❈
تا چهره لطیف تو گلگل شد از شراب
در تنگنای غنچه ز خجلت خزید رنگ
شد تا رخ همیشه بهار تو بی نقاب
پیوند خود ز چهره گلها برید رنگ
❈۳❈
در جام لاله و قدح گل غریب بود
در دور عارض توبه مصرف رسید رنگ
بال و پر رمیدن رنگ است موج آب
در لعل آبدار تو چون آرمیده رنگ
❈۴❈
باشد به زیر تیغ زآسیب چشم زخم
بر رخت هرکه پنجه خونین کشید رنگ
پای حنا گرفته ز رفتار عاجز ست
هرگز به گرد بو نتواند رسید رنگ
❈۵❈
بال و پر همند حریفان سست عهد
بو می رود به باد چو از گل پرید رنگ
امید باز گشت گل بی بصیرتی است
آن را کز آفتاب قیامت پرید رنگ
❈۶❈
شد روی آسمان شفقی از سرشک من
از باده شیشه را به رگ و پی دوید رنگ
آلوده کی شود به علایق روان پاک
کز زخم تیغ تیز برآید سفید رنگ
❈۷❈
صائب شکسته باش که این شوخ دیدگان
بر روی هیچ کس نتوانند دید رنگ
کامنت ها