صائب تبریزی:تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل تا کی به سینه زنم ز آرزوی دل
❈۱❈
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل
تا کی به سینه زنم ز آرزوی دل
افتد ز طرف کعبه و بتخانه دربدر
سر گشته ای که راه نیابد به کوی دل
❈۲❈
یوسف یکی و نکهت پیراهنش یکی است
از هیچ غنچه ای نتوان یافت بوی دل
ساحل ز جوش سینه دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
❈۳❈
فانوس نیست پرده بیداری چراغ
باطل ز خواب چشم نگردد وضوی دل
دشنام تلخ در قدحش باده می شود
در بیخودی بهانه تراش است خوی دل
❈۴❈
شاید درین غبار بود آن در یتیم
فارغ مباش یک نفس از رفت وروی دل
بیهوشی من است گرانخواب ورنه من
دریا به جای آب فشاندم به روی دل
❈۵❈
دیوار و در حجاب نگردد فرشته را
هرگز نبسته است کسی در به روی دل
گر عاشقی ز گرد علایق غمین مباش
کان لعل آبدار دهد شستشوی دل
❈۶❈
هر ذره ای که هست دل از دست داده است
بیچاره عاشق از که کند جستجوی دل
در هر شکست فتح دگر هست عشق را
پرمی شود ز سنگ ملامت سبوی دل
❈۷❈
تا سینه تو پاک نگردد ز آرزو
هرگز خبر نیابی ازان آرزوی دل
طفل بهانه جو جگر دایه می خورد
بیچاره ان کسی که شود چاره جوی دل
❈۸❈
میخانه است کاسه سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
کامنت ها