صائب تبریزی:چو خواهی عاقبت شد رزق موران به دولت گر سلیمانی چه حاصل
❈۱❈
چو خواهی عاقبت شد رزق موران
به دولت گر سلیمانی چه حاصل
چو آخر می شود تابوت تختت
اگر جمشید و خاقانی چه حاصل
❈۲❈
چو دوران می کند درکاسه ات خاک
تو گر فغفور دورانی چه حاصل
به عالم نیست چون صائب سخن سنج
تو در ترتیب دیوانی چه حاصل
❈۳❈
تو در تن غافل از جانی چه حاصل
اسیر چاه و زندانی چه حاصل
تن خاکی است زندانی و تو از جهل
در استحکام زندانی چه حاصل
❈۴❈
به دل خوردن شود جان سیر از تن
تو در اندیشه نانی چه حاصل
به جان دادن توان عمر ابد یافت
تو لرزان بر سر جانی چه حاصل
❈۵❈
عزیزان جهان جویای دردند
تو در تحصیل درمانی چه حاصل
به ظاهر بنده رحمانی اما
ز مردودان شیطانی چه حاصل
❈۶❈
لباس ادمیت خلق نیکوست
تو زین تشریف عریانی چه حاصل
به بیداری توان فرمانروا شد
تو زین دولت گریزانی چه حاصل
❈۷❈
بود بی پرده نور حق هویدا
تو از پوشیده چشمانی چه حاصل
شود کوته به شبگیر این ره دور
تو در رفتن گرانجانی چه حاصل
❈۸❈
خط آزادگی چون سرو داری
ز رعنایی نمی خوانی چه حاصل
شب قدری ولی از دل سیاهی
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
❈۹❈
دهن می باید از غیبت کنی پاک
تو در پرداز دندانی چه حاصل
توان شد از خرابی مخزن گنج
تو در تعمیر ایوانی چه حاصل
❈۱۰❈
نفس ذکرست چون باشد شمرده
تو ظاهر سبحه گردانی چه حاصل
کامنت ها