گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:می دود اشک یتیمی بس که بر رخساره ام سینه چون کشتی به دریامی زند گهواره ام

❈۱❈
می دود اشک یتیمی بس که بر رخساره ام سینه چون کشتی به دریامی زند گهواره ام
بس که درد او دل سخت مرا درهم فشرد نقش می گیرد به خود چون موم سنگ خاره ام
❈۲❈
سنگ طفلان چون فلاخن بال پرواز من است سختی دوران چه سازد بدل چون خاره ام
نونیاز عشق چون فرهاد و مجنون نیستم بود از سنگ ملامت مهره گهواره ام
❈۳❈
شرم رخسار تو می سوزد پرو بال نگاه نیست حاجت روی گردانیدن از نظاره ام
دانه من چون شرار از سنگ می آید برون فارغ است از فکر روزی مرغ آتشخواره ام
❈۴❈
بیخودی چون غنچه در من دست و دل نگذاشته است می کند باد سحر گاهی گریبان پاره ام
بیستون عشق چون من کارپردازی نداشت حیرت دیدار او کرد این چنین بیکاره ام
❈۵❈
نیست ریگ تشنه لب را سیری از آب روان از غم عالم نیندیشد دل غمخواره ام
دیدن یک روی آتشناک را صد دل کم است من به یک دل عاشق صد آتشین رخساره ام
❈۶❈
بس که صائب ریزد از چشمم سرشک آتشین رشته شمع است گویی رشته نظاره ام

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳۰۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها