صائب تبریزی:بر دل نازک گرانی میکند اندیشهام سنگ میگردد ز ناسازی پری در شیشهام
❈۱❈
بر دل نازک گرانی میکند اندیشهام
سنگ میگردد ز ناسازی پری در شیشهام
خنده سوفار از دلتنگیم پیکان شود
بگذرد گر ناوک او از دل غمپیشهام
❈۲❈
نیست یک مو بر تنم بیداغ عالمسوز عشق
دیده شیرست کرم شبچراغ بیشهام
زود میپیچم بساط خودنمایی را به هم
گردبادم نیست در خاک تعلق ریشهام
❈۳❈
هیچ کس از مستی سرشار من آگاه نیست
بوی مینتوان شنیدن از دهان شیشهام
نامدار از کان برآید در زمان من عقیق
تیزی الماس دارد ناخن اندیشهام
❈۴❈
شرم میآید ز تردستان مرا هرچند ساخت
آتش یاقوت را خاموش آب تیشهام
بر دلم صائب چو کوه قاف میآید گران
گر پری داخل شود در خلوت اندیشهام
کامنت ها