گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:شد جهان پر نور تا دل را مصفا ساختم خاک یوسف زار شد تا سینه را پرداختم

❈۱❈
شد جهان پر نور تا دل را مصفا ساختم خاک یوسف زار شد تا سینه را پرداختم
تا شدم آواره از دارالامان نیستی تیغ می زد موج گردن هرکجا افراختم
❈۲❈
چون توانم دور گردان را به یک دیدن شناخت من که با این قرب خود را سالها نشناختم
سرمه شد در استخوانم مغز از دود چراغ تا دو چشم سرمه سایش را سخنگو ساختم
❈۳❈
گوش سنگین سنگ دندان ملامت بوده است رخنه غم بسته شد تا گوش را کر ساختم
گردن افرازی سرم را داشت دایم برسنان بدنیامد پیش من تا سر به پیش انداختم
❈۴❈
از بساط خاک نقشی دلنشین من نشد جز همان نقشی که خود را بی تامل باختم
نیست از سیل حوادث بر دلم صائب غبار من که از روی زمین با گوشه دل ساختم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳۲۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها