گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:بی گل رخسار او هرگاه در بستان شدم خنده بیدردی گل دیدم وگریان شدم

❈۱❈
بی گل رخسار او هرگاه در بستان شدم خنده بیدردی گل دیدم وگریان شدم
عشق بر هر کس که زورآورد من گشتم خراب سیل در هر کجا که پا افشرد من ویران شدم
❈۲❈
لقمه بی استخوان من لب افسوس بود در چه ساعت بر سر خوان فلک مهمان شدم
برگ کاه من ز حیرت پشت بر دیوار داشت جذبه ای از برق دیدم آتشین جولان شدم
❈۳❈
بیقراران پای نتوانند در دامن کشید دامن مطلب به دست افتاد سرگردان شدم
خنده می گویند صبح نوبهار عشرت است من ندیدم روزخوش چون غنچه تا خندان شدم
❈۴❈
بحر رحمت را تصور کرده بودم بیکنار از غبار خط به گرد عارضش حیران شدم
کاسه در یوزه پیش خضر صائب چون برم من که از فکر دهانش چشمه حیوان شدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن حیدرزاده جزی
2020-01-22T08:48:32
در بیت دوم اشکال وزنی وجود دارد احتمالا به جای هرکجا با، هرجا درست است .