صائب تبریزی:از سبکروحی ز بوی گل گرانی میکشم از پری آزار سنگ از شیشه جانی میکشم
❈۱❈
از سبکروحی ز بوی گل گرانی میکشم
از پری آزار سنگ از شیشه جانی میکشم
چون نگردد استخوان در پیکر من توتیا
سالها شد کز گرانجانان گرانی میکشم
❈۲❈
از غم دنیا و عقبی یک نفس فارغ نیم
چون ترازو از دو سر دایم گرانی میکشم
زندگی بیدوستان چون خضر، بار خاطرست
تلخی مرگ از حیات جاودانی میکشم
❈۳❈
آن سبکروحم درین وادی که چون موج سراب
کلفت روی زمین از خوشعنانی میکشم
دست و پا گم میکنم زان نرگس نیلوفری
من که عمری شد بلای آسمانی میکشم
❈۴❈
خط مرا چون آن لب جانبخش میبخشد حیات
از سیاهی ناز آب زندگانی میکشم
از دهان باز شد گنجینه گوهر صدف
من به دریا تشنگی از بیدهانی میکشم
❈۵❈
میگذشتم پیش ازین از ماه کنعان بسته چشم
ناز یوسف این زمان از کاروانی میکشم
میکشم گر در جوانی آه افسوس از جگر
نیل چشم زخم بر روی جوانی میکشم
❈۶❈
عجز در کاری که نتوان پیش بردن قدرت است
من ز کار خویش دست از کاردانی میکشم
میکند ذوق سبکباری گرانان را سبک
بر امید مرگ، ناز زندگانی میکشم
❈۷❈
سختجانی نیست از دلبستگی با جان مرا
تیغ او را بر فسان از سختجانی میکشم
حسن گندمگون اگر صائب نباشد در نظر
رخت بیرون از بهشت جاودانی میکشم
کامنت ها