گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:جرأتی کو تا تماشای گلستانش کنم چشم حیران را سفال خط ریحانش کنم

❈۱❈
جرأتی کو تا تماشای گلستانش کنم چشم حیران را سفال خط ریحانش کنم
حلقه چشمی چو دور آسمان می خواستم تا به کام دل نظر برماه تابانش کنم
❈۲❈
پسته لب بسته او سنگ را دندان شکست من به زوردست می خواهم که خندانش کنم
میوه فردوس را تاب نگاه گرم نیست چون نظر گستاخ بر سیب زنخدانش کنم
❈۳❈
از لطافت شمع من عریان نمی آید به چشم به که از بیرون در سیر شبستانش کنم
بر ندارد سر زبالین دیده حیران من گربه جای اشک اخگر در گریبانش کنم
❈۴❈
خانه ای از خانه آیینه دارم پاکتر هرچه هرکس اورد با خویش مهمانش کنم
هر خم موی گرهگیرش کمینگاه دلی است من به این یک دل چه با زلف پریشانش کنم
❈۵❈
مرکز پرگار حیرانی است چشم عاشقان هم به چشم او مگر سیر گلستانش کنم
گرچه مورم صائب اما در مقام گفتگو می توانم حرف در کار سلیمانش کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۰۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احمد فضل الهی
2021-11-29T17:24:05.3494793
از نظر قافیه و ردیف انتهای بیت ۸ باید "پریشانش کنم " باشد.