گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:در آن شبها که از یاد تو ساغر بود در دستم ز هر ناخن هلال عید دیگر بود در دستم

❈۱❈
در آن شبها که از یاد تو ساغر بود در دستم ز هر ناخن هلال عید دیگر بود در دستم
ز طوفان حوادث زان نکردن دست و پا را گم که از رطل گران پیوسته لنگر بود در دستم
❈۲❈
به اشک تلخ قانع گشته ام صورت نمی بندد از آن دریا که دایم عقد گوهر بود در دستم
دو عالم چون سلیمان بود در زیر نگین من درین میخانه چندانی که ساغر بود در دستم
❈۳❈
در آن گلشن که می از ساغر توحید می خوردم ز هر برگ گلی دامان دلبر بود در دستم
چه با من می تواند شورش روز جزا کردن که از دل سالها دیوان محشر بود در دستم
❈۴❈
ز هشیاری زبون گردش گردون شدم ورنه به مستیها عنان سیر اختر بود در دستم
نمی جنبم چو خون مرده از نشتر خوشا وقتی که خون از اضطراب عشق نشتر بود در دستم
❈۵❈
ز قحط دلربایان ریختم در پای خود صائب و گرنه یک جهان دل چون صنوبر بود در دستم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها