گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زغفلت عمر خود را چون قلم صرف سخن کردم ندید از برق نی ظلمی که من بر خویشتن کردم

❈۱❈
زغفلت عمر خود را چون قلم صرف سخن کردم ندید از برق نی ظلمی که من بر خویشتن کردم
اگر می بود در دل آفتاب روشنی می شد دم گرمی که من چون شمع صرف انجمن کردم
❈۲❈
زدم پای سلامت آنقدر بر سنگ از غیرت که هر جا سنگلاخی بود رنگین چون یمن کردم
اگر بر کوهکن شد نرم کوه بیستون تنها زبرق تیشه چندین سنگدل را نرم من کردم
❈۳❈
دماغ بوشناسان می برد بو کز دم مشکین چو خونها در دل رعنا غزالان ختن کردم
شکرا ز تلخرویی می کند در ناخن من نی چو طوطی تا دهان خویش شیرین از سخن کردم
❈۴❈
ز پیه گرگ روشن ساختند اخوان چراغ من اگر چه دیده ها روشن ز بوی پیرهن کردم
به سیم قلب بار کاروان شد ماه کنعانم غلط کردم اقامت در ته چاه وطن کردم
❈۵❈
نیامد غنچه ای را دل به درد از ناله های من چو بلبل گر چه از افغان قیامت در چمن کردم
مرا سازد سخن گر زنده جاوید جا دارد که من از خامه جان بخش ایجاد سخن کردم
❈۶❈
به همت تا حجاب بال و پر را سوختم صائب سر از یک پیرهن بیرون به شمع انجمن کردم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها