صائب تبریزی:پریشان چند در وحشتسرای آب و گل گردم دل از دنبال من گردد من از دنبال دل گردم
❈۱❈
پریشان چند در وحشتسرای آب و گل گردم
دل از دنبال من گردد من از دنبال دل گردم
به تعمیر تن خاکی دل من برنمیآید
کدامین رخنه را معمار ازین یک مشت گل گردم
❈۲❈
عجب دارم گذارد آه عالمسوز من فردا
که از تردامنی در حلقه پاکان خجل گردم
نخواهد نقطهای از نامه اعمال من ماندن
به این عنوان اگر از روسیاهی منفعل گردم
❈۳❈
من و گردن فرازی بر امید خونبها حاشا
گوارا نیستم بر تیغ اگر خون بحل گردم
توان تا زیر پا شد خاک آن سرو خرامان را
چرا چون قمریان برگرد سر و پا به گل گردم
❈۴❈
فریب وعده او گر چه صائب بارها خوردم
همان خوشوقت از پیمان آن پیمانگسل گردم
کامنت ها