گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به قلب عشق می تازد دل زاری که من دارم زبان بازی به آتش می کند خاری که من دارم

❈۱❈
به قلب عشق می تازد دل زاری که من دارم زبان بازی به آتش می کند خاری که من دارم
که آرد ریشه کفر از دل سنگین من بیرون که محکم چون سلیمانی است ز ناری که من دارم
❈۲❈
ندانم سنگ از دست کدامین طفل بستانم که دارد در جنون آدینه بازاری که من دارم
ز صد دامن گل بی خار در چشم بود خوشتر زروی نو خط او در جگر خاری که من دارم
❈۳❈
خورد چون شربت عناب خود بیگناهان را ز بیباکی نظر بر چشم بیماری که من دارد
به سیم قلب از اخوان نگیرد ماه کنعان را که دارد از عزیزان این خریداری که من دارم
❈۴❈
نفس در سینه خورشید عالمتاب می سوزد درین گلشن چو شبنم چشم بیداری که من دارم
کند گر در نوازش کارفرما کو تهی با من ز ذوق کار مزدش می رسد کاری که من دارم
❈۵❈
سبک کرده است در میزان من سد سکندر را به پیش روی خود از جسم دیواری که من دارم
تماشای بهشت از خانه ام بیرون نمی آرد ز داغ آتشین در سینه گلزاری که من دارم
❈۶❈
به درمان می توان تخفیف دادن درد را صائب عجب دردی است بی درمان پرستاری که من دارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۵۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها