گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:غبار خط یارم توتیا در آستین دارم به دامن نور بینایی جلا در آستین دارم

❈۱❈
غبار خط یارم توتیا در آستین دارم به دامن نور بینایی جلا در آستین دارم
نیند این بسته چشمان لایق تشریف پیراهن و گر نه بوی یوسف چون صبا در آستین دارم
❈۲❈
به ظاهر در نظرها چون قلم گر خشک می آیم چو افتد کار بر سر گریه ها در آستین دارم
مرا بی همدمی مهر لب و بند زبان گشته وگرنه همچو نی فریادها در آستین دارم
❈۳❈
به اوراق پر و بالم ز غفلت سرسری مگذر که من از سایه دولت چون هما در آستین دارم
مدار از من دریغ ای ابر رحمت گوهر خود را که من چون تاک صد دست دعا در آستین دارم
❈۴❈
هزاران چشم در دنبال دارد هرپر کاهی و گرنه جذبه ها چون کهربا در آستین دارم
ز بس چون غنچه گل زین جهان تنگ دلگیرم مرا هر کس که چیند خونبها در آستین دارم
❈۵❈
به خون گل مزن دست ای چمن پیرا به دامانم که جوی خون از آن گلگون قبا در آستین دارم
مکن در راه من چاه حسد، ای خصم کوته بین که من از راستی چندین عصا در آستین دارم
❈۶❈
بیفشان برگ از خود گر نوا زین باغ می خواهی که من چون نی ز بی برگی نوا در آستین دارم
حضور دل مرا چون غنچه در تنگی بود صائب وگرنه خنده های دلگشا در آستین دارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۵۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها