صائب تبریزی:ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم همه از مار و من از مهره این مار میترسم
❈۱❈
ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
همه از مار و من از مهره این مار میترسم
بلای مرغ زیرک دام زیر خاک میباشد
ز تار سبحه بیش از رشته زنار میترسم
❈۲❈
از آن چون شبنم گل خواب در چشم نمیگردد
که از چشم تماشایی بر این گلزار میترسم
به گرد چشم او گشتن چو مژگان آرزو دارم
ز خوی نازک آن نرگس بیمار میترسم
❈۳❈
ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم بر جان
شکار لاغرم از تیغ لنگردار میترسم
خطر در آب زیر کاه بیش از بحر میباشد
من از همواری این خلق ناهموار میترسم
❈۴❈
ز بس نامردمی از چشم نرم مردمان دیدم
اگر بر گل گذارم پا ز زخم خار میترسم
چه باشد پشت و روی اژدها در پله بینش
نه از اقبال میبالم نه از ادبار میترسم
❈۵❈
ز تیر راست رو چشم هدف چندان نمیترسد
که من از گردش گردون کجرفتار میترسم
سرشک گرم را در پرده دل میکنم پنهان
بر آب این گهر از سردی بازار میترسم
❈۶❈
بد از نیکان و نیکی از بدان پر دیدهام صائب
ز خار بیگل افزون از گل بیخار میترسم
کامنت ها