گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:عالم بیخبری بود بهشت آبادم تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم

❈۱❈
عالم بیخبری بود بهشت آبادم تا به هوش آمدم از عرش به فرش افتادم
عشق بر باد اگر داد باکی نیست می کشد جانب خود باز چو کاغذ بادم
❈۲❈
نیستم از کشش موجه رحمت نومید گر چه از قلزم رحمت به کار افتادم
موجه ریگ روانم که به هر جنبش باد می زند غوطه به دریای عدم بنیادم
❈۳❈
منم آن طفل بدآموز شکر خواب عدم که شب اول گورست شب میلادم
گره از غنچه پیکان نگشاید به نسیم نتوان کرد به افسون طرب دلشادم
❈۴❈
از دم تیغ که هر دم به سرم می بارد می توان یافت که سهو القلم ایجادم
عزت عشق جهانسوز بود عزت من گر چه خاکسترم، از آتش سوزان زادم
❈۵❈
گوشمال عبثی می دهد استاد مرا سبقی نیست محبت که رود از یادم
اختیاری نبود نقش بد و نیک مرا کعبتینم که گرفتار کف نرادم
❈۶❈
از گرفتاری من هست اگر عار ترا می توان کرد به یک چین جبین آزادم
چه عجب صائب اگر شد سخن من یکدست من که از فکر متین چون قلم فولادم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۱۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com
2014-12-28T16:00:05
بیت سوم "قلزم رحمت به کنار افتادم" "