صائب تبریزی:عمرها تربیت دیده بینا کردم تا ترا یک نظر از دور تماشا کردم
❈۱❈
عمرها تربیت دیده بینا کردم
تا ترا یک نظر از دور تماشا کردم
رخنه از آه در آن دل نتوانستم کرد
من که صد غنچه پیکان به نفس وا کردم
❈۲❈
هر قدر خون که به دلها طلب دنیا کرد
من ز گرداندن رو در دل دنیا کردم
نشد از ابر گهر بار صدف را روزی
آنچه من جمع ز دریوزه دلها کردم
❈۳❈
زور سیلاب به همواری صحرا چه کند؟
خاک در کاسه دشمن به مدارا کردم
منم آن غنچه غافل ز بی حوصلگی
سر خود در سر یک خنده بیجا کردم
❈۴❈
از گل آتش به ته پای چو شبنم دارم
تا هوای سفر عالم بالا کردم
نفرت از دیدن مکروه یکی صد گردد
نیست از رغبت اگر روی به دنیا کردم
❈۵❈
نفس از موج خطر راست نکردم صائب
سر برون تا چو حباب از دل دریا کردم
کامنت ها