گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:فیض در بیخبری بود چو هشیار شدم صرفه در خواب گران بود چو بیدار شدم

❈۱❈
فیض در بیخبری بود چو هشیار شدم صرفه در خواب گران بود چو بیدار شدم
دستم آن روز گرفتند که رفتم از دست کارم آن روز نسق یافت که از کار شدم
❈۲❈
من از زیرکی از دام قضا می جستم به دوپا در شکن زلف گرفتار شدم
سر برآورد ز پیراهن من آخر کار یوسفی را که ز آفاق خریدار شدم
❈۳❈
خرده ای را که ز جیب دگران می جستم همه در نقطه من بود چو پرگار شدم
گر چه یکرنگ به آیینه نشد طوطی من اینقدر بود که یکرنگ به زنگار شدم
❈۴❈
چون گهر در نظر جوهریان شد شیرین خزفی را که من از عشق خریدار شدم
می چکد زهر ندامت ز پر و بال مرا که چرا طوطی هر آینه رخسار شدم
❈۵❈
سود و سرمایه من چیست بغیر از افسوس؟ من که با دست تهی بر سر بازار شدم
داشت افسرده دلی حلقه بیرون درم آب چون گشت دلم شبنم گلزار شدم
❈۶❈
من که دارم به جگر خار ز ناسازی خویش زین چه حاصل که جهان را گل بی خار شدم؟
سر من تکمه پیراهن خجلت گردید بس که مشغول به آرایش دستار شدم
❈۷❈
نفس خوش نکشیدند غزالان صائب تا من این قافله را قافله سالار شدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها