گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چه بود هستی فانی که نثار تو کنم؟ این زر قلب چه باشد که به کار تو کنم؟

❈۱❈
چه بود هستی فانی که نثار تو کنم؟ این زر قلب چه باشد که به کار تو کنم؟
جان باقی به من از بوسه کرامت فرمای تا به شکرانه همان لحظه نثار تو کنم
❈۲❈
همه شب هاله صفت گرد دلم می گردد که ز آغوش خود ای ماه حصار تو کنم
چون سر زلف امید من ناکام این است که شبی روز در آغوش و کنار تو کنم
❈۳❈
دام من نیست به آهوی تو لایق، بگذار تا به دام سر زلف تو شکار تو کنم
زلف شد چشم سراپا و ترا سیر ندید من به یک دیده چسان سیر عذار تو کنم؟
❈۴❈
آنقدر باش که خالی کنم از گریه دلی نیست چون گوهر دیگر که نثار تو کنم
من و بی روی تو نظاره یوسف، هیهات چون به این جام تهی دفع خمار تو کنم ؟
❈۵❈
حاش لله که به رخسار بهشت اندازم دیده ای را که منقش به نگار تو کنم
همچنان بر کف پای تو دلم می لرزد اگر از پرده دل راهگذار تو کنم
❈۶❈
کم نشد درد تو صائب به مداوای صبح من چه تدبیر دل خسته زار تو کنم؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۵۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

م.ع
2013-05-09T11:35:05
در بیت سوم، مصرع اول کلمه "هاله" به اشتباه "هلاه" نوشته شده است.همه شب هاله صفت گرد دلم می‌گردد که ز آغوش خود ای ماه، حصار تو کنم