گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:شکوه از کجروی طالع وارون چه کنم؟ اژدها می شود این مار ز افسون چه کنم؟

❈۱❈
شکوه از کجروی طالع وارون چه کنم؟ اژدها می شود این مار ز افسون چه کنم؟
دلم از زخم زبان کاغذ سوزن زده شد همچو عیسی نکشم رخت به گردون چه کنم؟
❈۲❈
در و دیوار به وحشت زدگان زندان است ننهم روی خود از شهر به هامون چه کنم؟
آفت صبحت خلق از دد و دام افزون است نروم در دهن شیر چو مجنون چه کنم؟
❈۳❈
هست در گوشه نشینی دل جمعی گرهست در خم می نگریزم چو فلاطون چه کنم؟
من که داغ است گران بر سر سودا زده ام چتر کیخسروی و تاج فریدون چه کنم؟
❈۴❈
چشم سخت فلک از آب مروت خالی است طمع باده ازین کاسه وارون چه کنم؟
دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست از تهی کردن دل می شود افزون چه کنم؟
❈۵❈
بود تا از دل صد پاره اثر، کردم صبر رفت یکبارگی از دست دل اکنون چه کنم؟
من که از خون جگر نشأه می می یابم لاله گون روی خود از باده گلگون چه کنم؟
❈۶❈
سازگاران جهان را دل ازو پر خون است من به این طالع ناساز به گردون چه کنم؟
من گرفتم به گرستن شودم دیده تهی با لب پر سخن وبا دل پر خون چه کنم؟
❈۷❈
من نه آنم که تراوش کند از من گله ای می دهد خون جگر رنگ به بیرون چه کنم؟
نتوان ساخت تهی دل چو درین عالم تنگ دست صائب ننهم بر دل پر خون چه کنم؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۶۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com
2014-12-28T17:51:52
بیت چهارم " آفت صحبت خلق"