صائب تبریزی:مرا که هست به دل کوه آهن از مردم سبک چگونه توانم گذشتن از مردم
❈۱❈
مرا که هست به دل کوه آهن از مردم
سبک چگونه توانم گذشتن از مردم
هزار رنگ گل از خار پای خود چینند
جماعتی که نخواهند سوزن از مردم
❈۲❈
به چار موجه رد و قبول تن در ده
ترا که نیست میسر گسستن از مردم
تو آن زمان سر عیار پیشگان باشی
که خویش را بتوانی ربودن از مردم
❈۳❈
به چشم بسته گل از خار می توان چیدن
به اعتزال توان طرف بستن از مردم
اگرنه تیرگی آرد طمع چرا سایل
چراغ می طلبد روز روشن از مردم
❈۴❈
برآورند سر از جیب آسمان صائب
جماعتی که کشیدند دامن از مردم
کامنت ها