گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:ز ناروایی خود این چنین که خوار شدم به حیرتم که چسان خرج روزگار شدم

❈۱❈
ز ناروایی خود این چنین که خوار شدم به حیرتم که چسان خرج روزگار شدم
درین قلمرو آفت ز ناتوانیها به هر کجا که نشستم خط غبار شدم
❈۲❈
تو شاد باش که من همچو غنچه تصویر خجل ز آمدن و رفتن بهار شدم
ز وحشتی که نکردند آهوان از من به آشنایی لیلی امیدوار شدم
❈۳❈
همان چو گرد یتیمی فزود قیمت من ز بردباری خود گر چه خاکسار شدم
نمانده بود ز دل جز غبار افسوسی ز خواب بیخبریها چو هوشیار شدم
❈۴❈
همان ز سوزن کوته نظر در آزارم اگر چه همچو مسیحا فلک سوارشدم
چه حاجت است به آغوش همچو موج مرا چنین که محو در آن بحر بیکنار شدم
❈۵❈
به پشت پاست مرا همچو لاله دایم چشم ز دل سیاهی خود بس که شرمسار شدم
به گنج راه نبردم درین خراب آباد اگر چه همچو زبان در دهان مار شدم
❈۶❈
ز آب من جگر تشنه ای نشد سیراب مرا ازین چه که چون گوهر آبدار شدم
ز اختیار مزن دم درین جهان صائب که من ز راه ادب صاحب اختیار شدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها