صائب تبریزی:اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
❈۱❈
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
❈۲❈
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
که از خیال تو دلهای شب کناره کنم
به اشک تلخ بشویم ز چشم انجم خواب
به آه گرم رخ ماه پرستاره کنم
❈۳❈
مرا که نیست بجا دست و دل، چه افتاده است
گره به کار خود افزون ز استخاره کنم
نماند در نظر از جوش اشک جای نگاه
مگر ز رخنه دل یار را نظاره کنم
❈۴❈
اگر به قطره فتد راه دقت نظرم
تهیه سفر بحر بیکناره کنم
من آن لطیف مزاجم که گربه سایه تاک
فتد گذار مرا، مستی گذاره کنم
❈۵❈
درین محیط اگر تخته ای به دست افتد
غلط ز طفل مزاجی به گاهواره کنم
تمام عمر دل خویش می خورم صائب
که یار را به چه افسون شرابخواره کنم
کامنت ها