گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:هرگز نشد به حرف غرض آشنا لبم آسوده است از دل بی مدعا لبم

❈۱❈
هرگز نشد به حرف غرض آشنا لبم آسوده است از دل بی مدعا لبم
هر چند چو صدف ز گهر سینه ام پرست نتوان به تیغ ساختن از هم جدا لبم
❈۲❈
آه مرا به رشته گوهر غلط کنند از دل ز بس که آبله چیده است تا لبم
منت خدای را که یکی بود حرف من هر چند شد به عالم صورت دو تا لبم
❈۳❈
تبخاله ها به ناله درآیند چون جرس از درد چون شود به فغان آشنا لبم
چون گل مگر ز زخم سراپا دهن شوم کی می کند به حرف شکایت وفا لبم؟
❈۴❈
چون اهل دل گشاد من از حرف حق بود آن غنچه نیستم که گشاید هوا لبم
دایم ز گریه گر چه مرا چشم و دل پرست از ناله همچو کاسه خالی لبا لبم
❈۵❈
از بس ز لب گشودن بیجا گزیده شد لرزد به خود ز گفتن حرف بجا لبم
این چاشنی که قسمت من شد زخامشی مشکل که بعد ازین شود از هم جدا لبم
❈۶❈
رنگ شکسته کم ز زبان شکسته نیست از ضعف، حال من نکند گر ادا لبم
گر خون شود ز تنگدلیها، نمی برد چون غنچه التجا به نسیم صبا لبم
❈۷❈
جان می دهد ترانه من اهل عشق را صائب به لعل یار رسیده است تا لبم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها