گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:امشب به آه سرد ره خواب می‌زدم در کوی یار، سیر چو مهتاب می‌زدم

❈۱❈
امشب به آه سرد ره خواب می‌زدم در کوی یار، سیر چو مهتاب می‌زدم
در جام دیده پاره دل می‌گداختم جولانگه خیال ترا آب می‌زدم
❈۲❈
مژگان به هم رساندنم از بی‌غمی نبود هر لحظه نیشتر به رگ خواب می‌زدم
فکر دهان تنگ توام داشت در میان تا صبح بی‌پیاله می ناب می‌زدم
❈۳❈
چون موج، سینه بر دل دریای پرخطر از اشتیاق گوهر نایاب می‌زدم
تا صبح بود صحبت من گرم با خیال بر یاد شمع سینه به مهتاب می‌زدم
❈۴❈
از شغل گریه مطلب دیگر نداشتم آبی به روی بخت گران‌خواب می‌زدم
سنگ از تپیدن دل بی‌تاب خویشتن تا صبحدم به سینه محراب می‌زدم
❈۵❈
می‌شد چو نقطه دایره حیرتم وسیع چندان که سیر و دور چو گرداب می‌زدم
از ضعف اگرچه بال پریدن نداشت چشم فال مراد دیدن احباب می‌زدم
❈۶❈
صائب نبود بی‌سببی اضطراب من دامن به آتش دل بی‌تاب می‌زدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید امیرکاسی
2016-01-13T09:54:10
با درود فراوان! گمان میرود در بیت هفتم به جای واژه " شغل" باید واژه " شوق" به کار رود . از شوق گریه مطلب دیگر نداشتم ...