صائب تبریزی:عمری چو گرد در قدم کاروان شدم تا همچو ناله با جرسی همزبان شدم
❈۱❈
عمری چو گرد در قدم کاروان شدم
تا همچو ناله با جرسی همزبان شدم
از عشق من ز چرخ گذشت آفتاب تو
سرو تو قد کشید چو من باغبان شدم
❈۲❈
تا چند بانفاق کسی هم نمک شود؟
دلسرد از آشنایی این دوستان شدم
پرواز، دانه خور نکند بلبل مرا
چون سبزه پا شکسته این بوستان شدم
❈۳❈
صائب کسی به رتبه شعرم نمی رسد
دست سخن گرفتم و بر آسمان شدم
کامنت ها