صائب تبریزی:ما نقض دلپذیر ورقهای سادهایم چون داغ لاله از جگر درد زادهایم
❈۱❈
ما نقض دلپذیر ورقهای سادهایم
چون داغ لاله از جگر درد زادهایم
با سینه گشاده در آماجگاه خاک
بیاضطراب همچو هدف ایستادهایم
❈۲❈
گویا برات عمر مؤبد گرفتهایم
پشتی که ما ز جسم به دیوار دادهایم
بر دوستان رفته چه افسوس میخوریم؟
با خود اگر قرار اقامت ندادهایم
❈۳❈
از عاجزان کار فرو بسته دلیم
هرچند عقدههای فلک را گشادهایم
کوه گناه ما نتواند تمام کرد
سنگ کمی که ما به ترازو نهادهایم
❈۴❈
پوشیده نیست خرده راز فلک ز ما
چون صبح ما دوبار درین نشأه زادهایم
در پرده نقشبند گلستان عالمیم
چون لوح آب اگر چه زهر نقش سادهایم
❈۵❈
چون غنچه در ریاض جهان برگ عیش ما
اوراق هستیی است که بر باد دادهایم
از روی نرم سختی ایام میکشیم
در قبضه کشاکش گردون کبادهایم
❈۶❈
ای زلف یار این همه گردنکشی چرا؟
آخر تو هم فتاده و ما هم فتادهایم
صائب زبان شکوه نداریم همچو خار
چون غنچه دست بر دل پرخون نهادهایم
کامنت ها