صائب تبریزی:در محفلی که تیغ زبان بر کشیده ایم در گوش تیغ حلقه جوهر کشیده ایم
❈۱❈
در محفلی که تیغ زبان بر کشیده ایم
در گوش تیغ حلقه جوهر کشیده ایم
گر حنظل سپهر به ساغر فشرده اند
ابرو ترش نساخته بر سر کشیده ایم
❈۲❈
در پرده دل است شب و روز عیش ما
دایم چو غنچه سر به ته پر کشیده ایم
شاخ شکوفه ایم، سبیل است سیم ما
چون نوبهار رشته ز گوهر کشیده ایم
❈۳❈
از داغ لاله نامه ما دل سیه ترست
چون لاله بس که باده احمر کشیده ایم
هرگز ز پیش چشم چو مژگان نمی رود
خاری که در ره تو ز پا بر کشیده ایم
❈۴❈
از نقش بوریای قناعت، که سبز باد!
صائب همیشه صفحه مسطر کشیده ایم
کامنت ها