گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:تا واله نظاره آن ماهپاره ایم از خود پیاده ایم و به گردون سواره ایم

❈۱❈
تا واله نظاره آن ماهپاره ایم از خود پیاده ایم و به گردون سواره ایم
سیر وجود ما نتوان کرد سالها هر چند قطره ایم ولی بیکناره ایم
❈۲❈
هستی ما و نیستی ما برابرست محو فروغ مهر چو نور ستاره ایم
در محفلی که شعله ندارد زبان لاف ماگرم خودنمایی خود چون شراره ایم
❈۳❈
نتوان به ریگ بادیه ما را شمار کرد چون درد و داغ اهل هنر بی شماره ایم
خاک اوفتاده نیست اگر ما فتاده ایم گردون پیاده است اگر ما سواره ایم
❈۴❈
آسیب ما به سوخته جانان نمی رسد هر چند آتشیم ولی بی شراره ایم
هشیار از تپانچه محشر نمی شویم ما این چنین که از می غفلت گذاره ایم
❈۵❈
تا کی ز جوی شیر و ز جنت سخن کنی؟ ای واعظ فسرده، نه ما شیر خواره ایم!
از چاره بی نیاز بود درد و داغ عشق ما بهر چشم زخم، طلبکار چاره ایم
❈۶❈
ماند چسان درست دل چون کتان ما؟ آیینه دان جلوه آن ماهپاره ایم
هرگز ز کار خود گرهی وا نکرده ایم با آن که دستگیرتر از استخاره ایم
❈۷❈
روز جزا که پرده بر افتد ز کار ما روشن شود به بی بصران ما چه کاره ایم
این آن غزل که مولوی روم گفته است در شکر همچو چشمه و در صبر خاره ایم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۸۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها