صائب تبریزی:از صبر عنان دل خود کام گرفتیم آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم
❈۱❈
از صبر عنان دل خود کام گرفتیم
آن طایر وحشی به همین دام گرفتیم
بردانه نا پخته دویدیم چو آدم
ما کار خود از روز ازل خام گرفتیم
❈۲❈
هر چند چو دستار شد از گریه بسیار
از دیده خود جامه احرام گرفتیم
بودیم سبکسر چو سپند از رگ خامی
از سوختگی دامن آرام گرفتیم
❈۳❈
دیدیم زمین تخته مشق است فلک را
ننشسته درین خانه ره بام گرفتیم
شد لخت جگر تا به لب خویش رساندیم
هر لقمه که از خلق به ابرام گرفتیم
❈۴❈
مخمور ز نقل و می روشن نگرفته است
فیضی که ازان چشم چو بادام گرفتیم
سودیم به گردون کله از فخر چو خورشید
تا بوسه چند از لب آن بام گرفتیم
❈۵❈
از چشمه کوثر طمع خام نداریم
ما داد خود اینجا ز لب جام گرفتیم
چون فاخته از رتبه اقبال محبت
جا در بر آن سرو گل اندام گرفتیم
❈۶❈
پروانه صفت صدق طلب رهبر ما شد
صائب خط پروانگی از شام گرفتیم
کامنت ها