صائب تبریزی:مستانه سر شیشه می باز گشودیم دیگر در صد میکده راز گشودیم
❈۱❈
مستانه سر شیشه می باز گشودیم
دیگر در صد میکده راز گشودیم
هر بند طلسمی که در آن زلف درازست
چون شانه به سرپنجه اعجاز گشودیم
❈۲❈
بی ظرفی ما باعث رسوایی ما شد
تا راه سخن بر لب غماز گشودیم
بر سینه ما ناخن شهباز فرو ریخت
تا بال به خمیازه پرواز گشودیم
❈۳❈
صائب قلم ما نشود چون علم فتح؟
ما مهر نهانخانه اعجاز گشودیم
کامنت ها