صائب تبریزی:ما فکر لباس و غم دستار نداریم اندیشه سامان چو سر دار نداریم
❈۱❈
ما فکر لباس و غم دستار نداریم
اندیشه سامان چو سر دار نداریم
سر در ره آرایش ظاهر نتوان کرد
چون گل سر آرایش دستار نداریم
❈۲❈
ای سایه اقبال هما رو سر خود گیر
ما شکوه ای از سایه دیوار نداریم
هر جا نبود سوخته ای رو ننماییم
آیینه به پیش رخ زنگار نداریم
❈۳❈
داریم هوای سفر عالم بالا
چون شبنم گل چشم به گلزار نداریم
دنباله رو قبله نمای دل خویشیم
چون کعبه روان روی به دیوار نداریم
❈۴❈
در جیب صدف گوهر ما چشم گشوده است
ما طاقت رسوایی بازار نداریم
شد مخزن گوهر صدف از آبله دست
ما جز گره دل ثمر از کار نداریم
❈۵❈
بگذار که در چاه مذلت بسر آریم
ما حوصله ناز خریدار نداریم
ما بیخبران قافله ریگ روانیم
یک ذره ز سرگشتگی آزار نداریم
❈۶❈
هر چند که در گردن ما دست فکنده است
از بیخبریها خبر از یار نداریم
صائب نفس شعله ما تشنه خارست
با مردم کوتاه زبان کار نداریم
کامنت ها