گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم ز هیچ چشمه دیگر امید آب ندارم

❈۱❈
مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم ز هیچ چشمه دیگر امید آب ندارم
بغیر دل که به دست خداست بست و گشادش دگر امید گشایش ز هیچ باب ندارم
❈۲❈
خوشم به وعده خشکی ز شیشه خانه گردون امید گوهر سیراب ازین سراب ندارم
درین محیط که بی لنگرست باد مخالف بغیر کسب هوا کار چون حباب ندارم
❈۳❈
چرا خورم غم دنیا به این دوروزه اقامت؟ چو بازگشت این منزل خراب ندارم
در آن جهان ندهد فقر اگر نتیجه، در اینجا همین بس است که پروای انقلاب ندارم
❈۴❈
دلیل قطع امیدست آرمیدگی من ز نارسایی این رشته پیچ و تاب ندارم
مبین به موی سفیدم، که همچو صبح بهاران درین بساط به جز پرده های خواب ندارم
❈۵❈
ترا که هست می ازماهتاب روی مگردان که من زدست تهی روی ماهتاب ندارم
درین ریاض من آن شبنم سیاه گلیمم که روی گرم توقع ز آفتاب ندارم
❈۶❈
مرا ز روز حساب ای نفس دراز مترسان که خود حسابم و اندیشه حساب ندارم
مساز روی ترش از نگاه بی غرض من که همچو نامه بی مطلبان جواب ندارم
❈۷❈
ز فکر صائب من کاینات مست و خرابند چه شد به ظاهر اگر در قدح شراب ندارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۹۴۴

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها