صائب تبریزی:می شود از دم زدن خراب وجودم پرده آه است چون حباب وجودم
❈۱❈
می شود از دم زدن خراب وجودم
پرده آه است چون حباب وجودم
گردش چشمی است دور زندگی من
مد نگاهی است چون شهاب وجودم
❈۲❈
هیچ نبسته است در طلسم حیاتم
جلوه خشکی است چون سراب وجودم
ذره من زندگی ز خویش ندارد
بسته به دامان آفتاب وجودم
❈۳❈
حاصل من نیست غیر تهمت هستی
برفکند چون زرخ نقاب وجودم
همچو حبابم که در طلسم تعین
نیست به جز پرده حجاب وجودم
❈۴❈
جلوه دو دست در نظر نفسم را
بس که به رفتن کند شتاب وجودم
حاصل من نیست جز خیال پریشان
پرده غفلت بود چو خواب وجودم
❈۵❈
نیست به جز تار و پود آه ندامت
همچو کتان پیش ماهتاب وجودم
موج سرابم کز این بساط ندارد
هیچ به کف غیرپیچ و تاب وجودم
❈۶❈
همچو هلال است یک اشاره ابرو
بس که بود پای در رکاب وجودم
عمر شکر خنده ام چو گل دو سه روزست
گریه تلخ است چون گلاب وجودم
❈۷❈
خانه جدا می کنم ز ساده دلیها
گر چه ز دریاست چون حباب وجودم
ز آتش و خاک است و باد و آب سرشتم
چون شود ایمن ز انقلاب وجودم؟
❈۸❈
کاش در آنجا ز من حساب نگیرند
نیست در اینجا چو در حساب وجودم
سوخت دلم را سپهر صائب و نگذاشت
تا شنود بوی این کباب وجودم
کامنت ها