صائب تبریزی:چین ز جبین در مقام جنگ گشایم همچو فلاخن بغل به سنگ گشایم
❈۱❈
چین ز جبین در مقام جنگ گشایم
همچو فلاخن بغل به سنگ گشایم
دوست کنم خصم را به چرب زبانی
جوی شکر از رگ شرنگ گشایم
❈۲❈
روی نتابم ز حرف سخت حریفان
سینه چو آیینه پیش سنگ گشایم
خار مغیلان کشید از آبله ام دست
این گره از ناخن پلنگ گشایم
❈۳❈
ماهی ریگ روان وادی فقرم
کی دهن حرص چون نهنگ گشایم
من که دلم صائب از نشاط گرفته است
کی ز قدحهای لاله رنگ گشایم؟
کامنت ها