گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:شاخ چون دست کریمان شد زرافشان از خزان در زر خالص زمین گردید پنهان از خزان

❈۱❈
شاخ چون دست کریمان شد زرافشان از خزان در زر خالص زمین گردید پنهان از خزان
در درختان همچو نخل طور آتش در گرفت جامه فانوس شد دیوار بستان از خزان
❈۲❈
آب اگر در نوبهاران می چکید از روی باغ می چکد آتش ز رخسار گلستان از خزان
آفتاب نوبهاران گر به زردی رو نهاد شد ز هر برگ اختر سعدی فروزان از خزان
❈۳❈
گر چه با دست نگارین عقده نتوان باز کرد صد گره وا شد ز دلهای پریشان از خزان
چون پریزاد ابرها بال و پر رحمت گشود بوستان شد شهر زرین سلیمان از خزان
❈۴❈
از بهاران چند روزی گر چه برگ عیش یافت شد زمین را پر ز برگ عیش دامان از خزان
خاک مظلم کز ترشرویی چو سیم قلب بود چون زر خوش سکه شد یک روی خندان از خزان
❈۵❈
برگها از بس به رغبت دست افشانی کنند سرو نزدیک است گردد پایکوبان از خزان
می برد چون پاکبازان دل ز مردم بیشتر گر چه شد جمعیت بستان پریشان از خزان
❈۶❈
وقت بی برگی چو بلبل چون فراموشش کنم؟ من که دیدم از بهاران بیش احسان از خزان
از فنا پروا نباشد مردم بی برگ را برگ گردد چون چراغ صبح لرزان از خزان
❈۷❈
انقلابی در دل آزاد ما چون سرو نیست باغبان گردید اگر دلسرد بستان از خزان
نیست با سوداییان فصل بهاران سازگار می شود صائب دماغ من به سامان از خزان

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۹۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محسن
2021-11-27T10:16:36.6354522
استاد مهدی نوریان این غزل را می‌خوانند: پیوند به وبگاه بیرونی